چار دیواری

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی

امشب کلی مهمون داریم.

اومدم کمک مامانم مثلأ!!!

داشت مسقطی ها(عکسش رو یه بار تو وب خدابیامرزم گذاشتم ) رو تو ظرف خالی میکرد.

منم قاشقمو گرفتم زیرش,هیچی دیگه همش پخش شد رو گاز!!!

یه چنددقیقه سکوت معنی داری برقرارشد,توأم با نگاه به افق  :-)))))

خدا رو شکر نگاه مظلومانه ام کار خودشو کرد,و مادر گرام به  یه تیکه کوچیک (شکمو )که بهم انداختن, قناعت کرد!!!

۷ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۳ فروردين ۹۳ ، ۱۶:۳۶
خانم مهندس

یکی از تفریحات سالم ما این روزا اینکه:

هی راست میریم چپ میریم,میگیم,وای من از پارسال فلان کا رو انجام ندادم:-))))


پ.ن:انمیشین   "توربو"،الان,شبکه پنچ تهران درحال پخشه.قشنگه:-D  

۷ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۲ فروردين ۹۳ ، ۱۱:۱۳
خانم مهندس

دیشب که اومدیم خونه.مادربزرگم گفت صبح هر وقت دوست دارید بیاید,نمیخواد صبح زود بیاین.

حالا ساعت٩زنگ زده.

گوشی رو برداشتم,میگه:این چه وقت اومدنه,اصن نمیخواد بیاین.

پررررررررررق,گوشی رو قطع کرد!!!

+ابهام نوشت:منظور مادربزرگم از هروقت دوست دارید چه بوده؟؟!

صبح زود یعنی ساعت چند؟؟!

۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۲ فروردين ۹۳ ، ۰۱:۳۰
خانم مهندس

یه ماهی بزرگی,دایی ام برای مادربزرگم خریده!!!

امروز مادربزرگم بهم میگه:این چه ماهی دایی ات خریده؟!!چقدم کثیف کرده!فک کنم اسهاله!!!

من درحال خنده:خب,مامانجان,ماهیه بزرگه دیگه,هرکه بامش ,بیش برفش بیشتر:دی

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ فروردين ۹۳ ، ۰۱:۲۴
خانم مهندس

سال٩٣هم اومد;-)

ان شاءالله سال خوبی داشته باشین.

ساعت٧:٣٠از خونه اومدیم بیرون,که سال تحویل امامزاده باشیم(هرسال میریم )

مردم هنوز تو خرید بودن.خخخخخخ

اولین سالیه که به موقع رسیدیم,همیشه دیر میرسیم!!!

چقدخوبه سال تحویل بیرون از خونه باشی,یه جای شلوغ,هرجا,حالا امامزاده فضای معنوی هم داره,حالش بیشتره.

جالبه اون همه جمعیت,لحظه سال تحویل شروع میکنن به روبوسی و شیرینی پخش کردن;-)

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱ ۲۹ اسفند ۹۲ ، ۲۲:۰۸
خانم مهندس

دارم,کادوهایی که واسه هم خریدیم رو بسته بندی میکنم!!!

عاخه این چه کاریه,ما که میدونیم,چی توشه!!دیگه چرا کادو کنم؟:-D

البته مثلن من نمیدونم دادشم واسم چی خریده(مامانم بهم گفت)خخخخخخ.

همه رو مامانم لو داده:-)))))

ولی مثلن ما نمیدونیم چی توشه:-)))))))

من که پارسال موقع باز کردن کادوها اینقدر خندیدم و سوتی دادم,همه چی لو رفت:-D

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۹۲ ، ۱۷:۲۹
خانم مهندس

دارم تلویزیون نگاه میکنم,میگم:أه,چقدر بدم میاد,هرشبکه ای میزنم,دو نفر نشستن,دارن چرتو پرت میگن!!

دادشم میگه:خب بزن شبکه ای که دو نفرنباشه!! سه نفرنسشسته باشن:-\

پ.ن:به عمرم اینقدر قانع نشده بودم:-D

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۹۲ ، ۱۷:۱۵
خانم مهندس

عیدتون پیشاپیش مبارک.

ایشاالله سال خوبی داشته باشین

۱۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ اسفند ۹۲ ، ۱۸:۱۰
خانم مهندس

صبحی,رفته بودم .بیرون ماهی و سبزه واینا بخرم!!

یه پسربچه ی حدودأ٩ساله فروشنده بود.

اینقده تپل بود تپل بود که نگوووو.اصن من تو عمرم بچه به این تپلی ندیده بودم!!

اینقده بانمک بود,لاتی هم حرف میزد!!!

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ اسفند ۹۲ ، ۱۸:۰۷
خانم مهندس

کلی منتظر بودیم,چهارشنبه بیاد,بشینیم انمیشین های جدید ببنیم:-D

دریغ از یه انمیشین جدید:-\

پ.ن:چهارشنبه سوری واسه من یعنی:انمیشین+آش مخصوص+کوکوسبزی+دورهم بودن 

پ.ن:پارسال خونه نبودیم,تلویزیون مون سوخت:-D.برق هی میره و میاد عاخه.

پ.ن:مواظب خودتون باشید,حتمأ,حتمأ.حتمأ. 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۷ اسفند ۹۲ ، ۱۸:۰۲
خانم مهندس